"کلوین سیمز" جنایتکار کوچک اندامی است که پس از آزادی از زندان به همراه برادر ساده لوح خود تصمیم می گیرند الماسی گرانقیمت را سرقت کنند.آنها توسط پلیس تعقیب می شوند و "کلوین" الماس را در کیف "ونسا ادواردز" مخفی می کند."کلوین" وقتی می فهمد همسر او همیشه یک بچه می خواسته ،در ظاهر یه کودک وارد خانه آنها می شود...