داستان درباره شهر کوچکی است که از حضور مرد عجیبی که در یک خانه تسخیر شده زندگی می کند ناآرام است.روزی شهردار تصمیم می گیرد با عده ای از مردم شهر به خانه آن مرد برود و از درخواست بکند که شهر را ترک کند.اما در حالی که شهردار در حال قانع کردن آن مرد است مردم از او خوششان می آید و متوجه می شوند "مایکل جکسون" آنقدرها هم بد نیست...