روی پلی در پاریس شب از راه رسیده.دختری با چشمان اشک آلود و غمگین از راه می رسد.در میان ناکجا آباد شخصی متوجه او می شود.او "گیبور" یک پرتاب کننده چاقو است که برای اجرای برنامه اش به یک هدف انسانی نیاز دارد.دختر "ادل" که هیچگاه در زندگی اش خوش شانس نبوده و جائی برای رفتن ندارد به او همراه می شود و...