داستان در مورد گروهی از دوستان می باشد که به یک مهمانی دعوت شده اند. مردی عجیب و غریب وارد مهمانی شده و به همه می گوید که توسط یک نفرین کُشته خواهند شد و با این کارش باعث ایجاد رعب و وحشت میان آنها می شود. سپس آنها تصمیم میگیرند آن مرد را زیر نظر داشته باشند تا اینکه بصورت اتفاقی او را می کُشند و برای دفن کردن جسدش به یک معدن زغال سنگ می روند، اما آنجا در تونل های تاریک به تله می افتند و...