باربی و خواهرانش همیشه در آرزوی یک ماجراجویی بزرگ بوده اند اما هیچ گاه این فرصت نسیب آنها نشده است و آنها همیشه از هرفرصتی برای اینکه بتوانند به این آرزوی خود دست یابند استفاده می کنند . باربی از کودکی به کلاس های ژیمناستیک علاقه داشته است و به این کلاس ها می رفته است و در آنجا دوستان زیادی دارد همه چیز زندگی باربی معمولی و نورمال به پیش می رفت تا اینکه یک روز یک شخص مرموز وارد زندگی باربی می شود و به او می گوید که او این فرصت را دارد تا وارد یک سازمان مخفی امنیتی بشود و با جرم و جنایت مبارزه کند و در نتیجه این کار دنیا را به مکانی امن تر تبدیل کند باربی که در تمام عمرش بدنبال چنین فرصتی بوده است به سرعت قبول می کند و تبدیل به یک مامور مخفی می شود قافل از اینکه این ماجراجویی یک ماجراجویی خطرناک می باشد .