سمر و بیسان، دو دختر یکی از تجار معروف هستند. بعد از مرگ پدرشان به دلیل بدهیهای خانوادگی تقریباً تمام اموالشان را از دست میدهند. پس از ازدواج بیسان، فیروزه مادر آنها در جستجوی راهی برای نجات خود از فقر است. درست در این وقت عدنان (یکی از تجار معروف) سعی میکند تا به این خانواده نزدیک شود. عدنان یکی از تجار ثروتمند است که همسرش را در اثر بیماری از دست داده و صاحب دو فرزند است. در ابتدا فیروزه میپندارد که عدنان در جستجوی ازدواج با وی است. اما عدنان عاشق سمر میشود و به وی در قبرستان تقاضای ازدواج میدهد و پس از آن در صحنهای عدنان در حضور مادر، بیسان و همسرش نهاد ، از سمر خواستگاری میکند. این کار خشم فیروزه را در پی دارد. اما در نهایت فیروزه که علاقه دخترش برای ازدواج با این مرد ثروتمند ولی پیر را میبیند، قبول میکند، سمر با عدنان ازدواج میکند و وارد خانه عدنان که منظره زیبایی به دریا دارد، میشود. اما این آغاز مشکلات برای عدنان و خانوادهاش است. مهند که عدنان را عموی معنوی خود میداند نیز ساکن این خانهاست. مهند قبلاً با بیسان رابطه داشته ولی از هم جدا شدهاند. مهند پسر جوان، خوشتیپ و هوسبازیست که شب و روزش را به خوشگذرانی و عیاشی سپری میکند. داستان حول رابطه پنهانی بین سمر و مهند شکل میگیرد. در ادامه مهند برای لاپوشانی این رابطه به نهال (دختر عدنان) ابراز علاقه میکند. عدنان که از تمایل دخترش نهال برای ازدواج با مهند آگاه است، موافقتش را اعلام میکند و تاریخ عروسی مشخص میشود. اما در قسمت پایانی مادمازل لمیس به عدنان میگوید که راننده شخصی او یعنی بشیر شاهد رابطه پنهانی سمر و مهند بوده، و وی در بستر مرگ همه چیز را برای عدنان بازگو میکند. با خبر دار شدن عدنان، سمر که از مشکلات روحی شدیدی رنج میبرد خودکشی میکند و مهند با حضور در سر قبر سمر یک بار دیگر بیکفایتی خویش را ثابت میکند و به دور دستها میرود. عدنان و فرزندانش به همراه مادمازل لمیس زندگی تازهای را شروع میکنند.
توضیحات :
دوبله فارسی 120 دقیقه ای بدون سانسور