هانا ده ساله پس از اینکه همه چیزش را در سونامی از دست می دهد، توسط یکی از اقوام دورش به نام جانگو به سرپرستی پذیرفته می شود. آنها به عنوان پدر و دختر زندگی می کنند اما یک احساس فقدان عمیق دارند. جانگو به عنوان آشپز گارد ساحلی کار کرده و او را تنها می گذارد و...