در قسمت اول سریال لبخند کافیه: همه چی در یک خانواده خیلی متواضع که تنها پسر خانواده برای ادامه تحصیل به آمریکا رفته بود و با فارغ التحصیل شدن از دانشگاه به قصد برگشت به ترکیه سوار هواپیما میشه که به محض رسیدن به ترکیه تا از هواپیما پیاده میشه در طی یک اتفاق با دختر کوچیک خانواده اوزدمیر برخورد میکنه و از اونجا به بعد دیگه زندگی سارپ مثل سابق نمیشه و خیلی به سرعت سارپ ترتیب ازدواجش با یاسمین و میده و سارپ کاملا بی خبر بود از اتفاقاتی که قرار بود به سرش بیاد در همون روز و همان محل راننده ای که سی سال برای پدر یاسمین رانندگی کرده توسط پدر یاسمین اخراج میشه این راننده اخراج شده پدر سارپه و سارپ از این موضوع کاملا بی خبره که اون کسی که پدرش و از کار اخراج کرده پدر یاسمینه. آقای لطفی (پدر یاسمین)یه مدتی هست که در شرکت با مشکل مالی برخورد کرده و در شرف ورشکستگی هست و در مورد این موضوع با کسی حرف نزده.بخاطر همین موضوع خیلی علاقه داره یاسمین با خانواده پولداری ازدواج کنه تا از همین طریق بتونه ورشکستگی خودش و جبران کنه و دقیقا در روزی که بر خلاف میلش دخترش با سارپ ازدواج میکنه خبر ورشکست شدنش و بهش میدن و تموم آرزوهای بزرگش و نقشه هایی که برای ازدواج دخترش کشیده بود نقش بر آب میشه. و از اینجا به بعد که این دو خانواده هیچ نقطه مشترکی با هم ندارن یعنی از نظر جایگاه اجتماعی و مالی و کاری و شخصیتی اما سرنوشت این دو تا خانواده رو سر راه هم قرار میده.
توضیحات :
زیرنویس فارسی چسبیده (هاردساب)