محمد غفاری به عنوان نقاش باشی دربار ناصرالدین شاه قاجار پذیرفته می شود. و مدتی بعد لقب كمال الملك می گیرد. طی حادثه ای در جریان كشیدن تابلو در تالار آینه، یكی از جواهرات تخت شاه گم می شود و كمال الملك به اتهام ربودن جواهر، توسط كامران میرزا بازجویی و به او اهانت می شود. اما سارقان را می یابند و در ملأ عام گردن می زنند؛ در حالی كه نقاش باشی از اهانتی كه به او شده، رنجیده خاطر است. پس از ترور ناصرالدین شاه و تاج گذاری مظفرالدین شاه برای تكمیل هنرش به اروپا می رود. در بازگشت به مشروطه خواهان علاقه نشان می دهد و پس از امضای فرمان مشروطیت و مرگ مظفرالدین شاه از دربار فاصله می گیرد. سال ها بعد پیشنهاد رضاشاه را برای همكاری نمی پذیرد و به عراق تبعید می شود. سرانجام در خانه ای كوچك و در غربت، به مرگ طبیعی می میرد.