دانیال و مونس كه می خواهند به ارض موعود بروند با مخالفت سازمانی به نام هاگانا كه یهودیان را بسیج می كند روبرو می شوند. یعقوب عموی دانیال به دست اعضای هاگانا كشته می شود و دانیال و مونس كه قاتل را شناخته اند می گریزند. میرزا محسن فرد متدینی كه به كمك مقتول شتافته، به عنوان قاتل دستگیر و به زندان افكنده می شود. نوری برادر میرزا محسن كه خبرنگار است تصمیم دارد زن و شوهر یهودی را برای ادای شهادت به دادگاه ببرد. مونس و دانیال كه مصمم هستند از مرز خارج شوند از دست نوری و اعضای هاگانا می گریزند. نوری آنها را می یابد. زن می گریزد، نوری دانیال را به موقع به جلسه دادگاه می رساند. روبه روی كاخ دادگستری او خود را سپر تیری می كند كه یكی از آدمكش ها كه در تعقیب آنها بوده است به سوی دانیال شلیك می كند.