نواب (منوچهر وثوق) در یك سانحه ی مرگبار فرشته (لیدا دانشور) را از مرگ نجات می دهد. نواب با دوستش حبیب (یدالله شیراندامی) به دنبال فرشته می گردند تا از او خواستگاری كند. مادر نواب (آنیك شفرازیان) قول می دهد كه فرشته را به عقد نواب درآورد؛ اما نواب اطلاع ندارد كه فرشته همان دختر محبوبش است از حبیب تقاضا می كند كه فرشته را ندیده و نشناخته به عقد خود درآورد. حبیب برای خاطر نواب با فرشته پای سفره ی عقد می نشیند. حبیب با نواب به جستجوی خود برای پیدا كردن فرشته ادامه می دهد، تا این كه روزی نواب فرشته را می بیند و او را تا خانه ی دختر دایی اش گیتی (سوزی یاشار)، تعقیب می كند و موضوع را با حبیب در میان می گذارد. حبیب متوجه می شود كه نواب به همسر او علاقه دارد. نواب برای تدارك مراسم عروسی به تهران می رود و برای آن كه فرشته را حاضر به طلاق كند روزها و شب هایش را به میخوارگی می گذراند. حبیب تصمیم به خودكشی می گیرد؛ اما فرشته مانع او می شود. نواب از سفر بازمی گردد و موضوع را درمی یابد؛ و برای آن كه مانعی در راه سعادت آن دو نباشد خودكشی می كند.