جلسه ی خانم ها در تعاونی مستقل بانوان تشكیل شده و شقایق مدیرعامل این تعاونی برای ساخت یك مجتمع پزشكی تخصصی كودكان احتیاج به پول بیشتری پیدا می كند. همسر شقایق، سیاوش، امتحان دوره تخصصی دكترا را در پیش دارد، اما شقایق كارهای خانه را بر عهده او می گذارد.سیاوش اعتراض می كند، اما شقایق فكر می كند كه سیاوش نمی خواهد او در كار بیرون رشد كند. اختلاف بالا گرفته و شقایق با قهر به خانه ی پدر می رود. سیاوش مراقبت از طوطیا را به عهده می گیرد، اما یك روز طوطیا از ترس پدر از بلندی سقوط كرده و دچار نقص عضو می شود و سیاوش از عذاب وجدان در بیمارستان روان و اعصاب بستری می شود. مهندس شقایق مجتمع را می سازد، و سرانجام با دیدار طوطیا با پدرش، سیاوش بهبود می یابد و زندگی شیرین می شود.