داستان در مورد عاشق شدن سعید که مثلاً ۱۴ سال دارد است که عاشق دختر دایی خود یعنی دایجان ناپئلون میشود. دایی جان ناپلئون در این داستان به شکلی بیان شده که فکر میکنه در تمام جنگ هایی فرانسه در کنار ناپلئون بناپارت حظور داشته و در این ماجرا نوکر خونه که مش قاسم نام داره و بسیار اثر گذار بازی میکنه کمک اقا { دایی جان} میکنه,بطوری که همش با تعریف از جنگ هایی کازرون و ممسنی نشون میده که در کنار اقا جنگیده .پدر سعید داروخانه داره و دایی دیگرش سرگردی که خودشو سرهنگ میدونه و یه پسر ملنگ به نام پوری داره که لیسانس گرفته و لیلا یعنی همون مشوقه سیعد رو میخواد . پرویز صیاد در این فیلم در نقش دایی اسدالله میرزاایفایی نقش میکنه, که در امور خارجه کار میکنه و بسیار چشم هیز خوش مشربه و در خیلی از مواقع مشکلات با کار هایی با نمک اونه که حل میشه .نمونه یک انسان قوی که پرویز صیاد به زیبایی هر چه تمام تر
توضیحات :
در این مجموعه تلویزیونی بازیگران مطرح سینما و تلویزیون ایران به ایفای نقش میپرداختند. از آن جمله میتوان به بازیگران زیر اشاره نمود:
سعید کنگرانی در نقش سعید: سعید گوینده داستان، پسر آقاجان و خواهر زاده داییجان است که در آغاز داستان عاشق لیلی دختر داییجان ناپلئون میشود. با صدای آرشاک قوکاسیان.
پرویز صیاد در نقش اسدالله میرزا: او مردی عیاش و خوشگذران است که در وزارت خارجه کار میکند. برای او که نقش اول داستان وی را عمو اسدالله مینامد هیچ چیز دنیا جدی نیست به ویژه نگاه غضبآلود شوهرها وقتی با خانمهایشان شوخی میکند. اسدالله میرزا یک بار ازدواج کردهاست ولی همسرش وی را به خاطر مرد دیگری ترک میکند و از آن زمان اسدالله در صدد اغوای زنان، به خصوص زنان شوهردار بر میآید. هر وقت کسی از او در مورد زنش سؤال میپرسد او به شدت افسرده میشود (در ابتدا نقش به داوود رشیدی پیشنهاد شده بود.[نیازمند منبع]) منوچهر اسماعیلی دوبلهٔ این نقش را انجام دادهاست.
غلامحسین نقشینه در نقش داییجان ناپلئون: او مسنترین فرد خانواده و نایب (ستوان) سوم بازنشسته قزاق است و باور دارد که در بسیاری از جنگهای بین قوای قزاق و انگلیس در جنوب ایران با انگلیسیها جنگیدهاست. او گرفتار بیماری انگلوفوبیا است و شباهتهای زیادی بین خود و ناپلئون میبیند. وی به مرور زمان دچار این توهم میشود که امپراتوری بریتانیا، که در آن زمان همراه متفقین به ایران لشکرکشی کرده بود، به خاطر خرده حسابهای قدیمی، درصدد از بین بردن او است. در ابتدا این نقش به علی نصیریان پیشنهاد شده بود.[۳]
پرویز فنیزاده در نقش مش قاسم: مش قاسم از اهالی روستای کوچک غیاثآباد و خدمتکار بسیار وفادار داییجان است. او نیز همچون داییجان تصور میکند که در جنگهای بسیاری علیه انگلیس شرکت داشتهاست. در ابتدا این نقش به عزتالله انتظامی پیشنهاد شده بود.[۳]
نصرتالله کریمی در نقش آقاجان: او پدر سعید، راوی داستان است. او از خانواده «الدولهها» و «السلطنهها» نیست بلکه یک دارو ساز تجربی است که قوم و خویش و مشتریهای دواخانه او را «دکتر» صدا میزنند. داییجان ناپلئون ازدواج خواهرش با یک بازاری معمولی را بزرگترین فاجعه تاریخ میدانست. از سوی دیگر، آقاجان بر خلاف داییجان، ناپلئون بناپارت را ماجراجویی میدانست که اروپا را به خاک و خون کشاند. این دو موضوع موجب اختلاف و درگیری این دو شخصیت از سالها پیش بود. جنگ اصلی بر اثر یک سوء تفاهم در شب مهمانی شروع میشود. استراتژی آقاجان (نصرت کریمی) در مبارزه با داییجان به تدریج از حالت رو در رو تبدیل به تظاهر به دوستی و از پشت ضربه زدن میشود (با تقلید از استراتژی انگلیس). او همواره سعی میکند با قوت بخشیدن به این توهم داییجان ناپلئون که انگلیسیها هنوز با او دشمنی دارند و در صدد کشتنش هستند، داییجان را تحت فشار روحی و مالیخولیایی قرار دهد.