«بردیا برازنده» صاحب مرکز زیبایی تناسب طلایی، ثروتی دارد که همچون خساستش بی انتهاست. بعد از پلمب آژانس مسافرتی بارباراس که متعلّق به خواهر بردیا، «باربارا برازنده» است، باربارا برادرش را با زور و تهدید راضی می کند که فعالیت آژانس را تا فکّ پلمب در مرکز تناسب طلایی ادامه دهد. امّا، در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد و به زودی با افشای راز ثروت بردیا، وضعیت خانوادهٔ برازنده از این رو به آن رو خواهد شد…