فرانسوا همیشه بارون های نساجی را که بر شهر محلی او حکومت می کردند تحقیر می کرد. اما او عاشق وارث خانواده گیلبرت شد. ده سال پیش او با او ازدواج می کرد. حالا فقط نفرت آنها را کنار هم نگه می دارد. فرانسوا متهم به قتل است. یک هوکر و یک ستاره فوتبال در حال سلاخی هستند. او فکر می کند که توسط اوباش قاب گرفته شده است. با رفتن به زیر زمین، او متوجه می شود که مسیر تمام راه را به سمت بالا منتهی می کند - به ...
توضیحات :
درخواست شده توسط : amibbbbbbb