“جزایر ترک” که از خانوادهای با اصل و نسب و قدرتمند میباشد، انتقام خانی که برای دولت کار میکرده و قربانی یک اغتشاش شده است را میگیرد. وی به دلیل مسائل دولتی و امنیت خانوادهاش مُرده جلوه داده شده و زندگی تازهای را شروع میکند. جزایر ترک، در نتیجهی زخمی شدنش در یکی از عملیاتهای خارج از کشور، با دکتری به نام “فیروزه” آشنا میشود. وی هر چقدر هم که دلتنگ همسر و خانوادهاش شده باشد، آگاه است که دیگر نزد آنها باز نخواهد گشت. جزایر که عاشق فیروزه شده و با او خانوادهای جدید تشکیل میدهد، مدتی بعد هویتش فاش شده و مجبور به بازگشت دوباره به زندگیاش در استانبول میشود؛ اما از این اتفاقات، نه خانوادهی جدیدش خبر دارند و نه آن خانوادهاش که سالهاست دلتنگ وی هستند و بر سر مزارش دعا میخوانند. استانبولی که آن را پشت سرش رها کرده بود نیز، به عنوان استانبولی کاملاً متفاوت، مقابلش قرار خواهد گرفت…