ماجده که در یک خونواده فقیر بدنیا اومده، در زمینه روانشناسی تحصیل کرده اما از کارش راضی نیست. ماجده که بدنبال کمک کردن به دیگران و شفابخشی به اونهاست، زندگیش بعد از آشنایی با خونوادهی ایشیک به کلی تغییر پیدا میکنه. احمدی که تازه باهاش آشنا شده دیوانهوار عاشق ماجده میشه ولی ماجده تحت تاثیر کاظم، برادر بزرگتر احمد که ازش بعنوان موفقترین و عاقلترین مرد کشور یاد میشه، قرار میگیره و تنها مانعی که بین این حس دوطرفه وجود داره، متاهل بودن کاظمه…