“لیلا” خوانندهای در یک بار جاز در استانبول است. شاهد ازدواج ناموفق والدینش در کودکی وی، اعتیاد مادر روسیاش به الکل، مرگ او، و سپس افسردگی پدرش بوده است. لیلا که با تجربیاتی که داشته دچار آسیبهای روحی شده، از لحاظ احساسی با پدرش قطع رابطه کرده و هرگز با شخص دیگری ارتباط برقرار نکرده است. “مراد” که عکاس است، یک شب در خیابان اتفاقی با لیلا روبرو میشود. طولی نمیکشد که عشقی بزرگ میانشان شکل میگیرد. این عشق به زندگی لیلا معنایی متفاوت میبخشد و وی را میترساند. او میخواهد به زندگی گذشتهاش برگردد، غافل از اینکه دیگر دیر شده است…