گیو رو جوانی مبتلا به سندرم آسپرگر است. او برای تجارت "حرکت به بهشت" پدرش کار می کند. کار آنها ترتیب دادن وسایلی است که توسط افراد متوفی به جا مانده است. یک روز پدر خود گیو رو می میرد. گی رو تنها مانده است ، اما عمویش سانگ کو ناگهان جلوی او ظاهر می شود. سنگ کو مردی سرد است. او یک رزمی کار بود که در مسابقات زیر زمینی می جنگید. او به دلیل آنچه در درگیری خود اتفاق افتاد به زندان رفت. سانگ کو اکنون سرپرست Geu Roo می شود. آنها "حرکت به بهشت" را با هم اجرا می کنند.