در قرن نوزدهم، در شب روز عروسی اش، شوهر پارک یون وو پس از فاش شدن اینکه مدت طولانی از ناراحتی قلبی رنج می برد، درگذشت. او ویران شده است، اما قبل از اینکه حتی بتواند برای شوهرش سوگواری کند، توسط مردی ربوده شده و به چاه انداخته می شود. لحظه ای که چشمانش را باز کرد، شوهرش را در مقابل خود دید. او با فراتر رفتن از زمان، مکان و مرگ، اکنون در سئول امروزی، کره جنوبی است و مردی که او را از استخر نجات میدهد، کانگ تائه ها است که بسیار شبیه شوهر مردهاش در قرن نوزدهم است.