هاردینگ بکمان (انگلیسی: Henry Beckman؛ ۲۶ نوامبر ۱۹۲۱(1921-11-26) – ۱۷ ژوئن ۲۰۰۸(2008-06-17)) یک هنرپیشه اهل کانادا بود. وی بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۲۰۰۲ میلادی فعالیت میکرد.
"جوئی" و "روزالین" در یک پیتزا فروشی کار می کنند.او فکر می کند "جوئی" همه وقت خود را برای راحتی آنها کار می کند اما وقتی متوجه می شود چندین سال است که به او خیانت می کند دنیایش به هم می ریزد.با توجه به کاتولیک بودنش طلاق ناممکن است به همین دلیل با همراهی...
مردی تلاش می کند روشهای نامتعارف و خطرناک روانپزشکی را که برای درمان همسر او استفاده می کند افشا کند اما توسط تعدادی کودک جهش یافته مورد حمله قرار می گیرند و...
یک ویراستار کتاب احمق در قطاری که از لس آنجلس به سمت شیکاگو می رود تصور می کند مردی را دیده که به قتل رسیده و از قطار به بیرون پرتاب شده است.وقتی هیچکس حرفهای او را باور نمی کند او تصمیم می گیرد خود دست به تحقیق بزند اما اینکارش باعث می شود قاتل متوجه...
کارآگاه "بونارو" و "مدیگان" سلاحهای خود را در مقابل یک فراری به نام "بارنی بنچ" از دست می دهند.برای جبران ایت اتفاق آن دو یک هفته وقت دارند تا او را دستگیر کنند...
وقتی دیده بان سابق ارتش خود را بازنشسته کرده و به مزرعه ای در نیومکزیکو می رود،نسبت به زنی سفید پوست و پسر او که به تازگی از دستان هندیها آزاد شده احساس ترحم کرده و از آنها دعوت می کند به او بپیوندند.او می داند که پدر آن پسر یکی از قاتلان خطرناک است...
"مارک" با "مارین" زنی که یک سارق معمولی با سلسله مشکلات روانی است ازدواج می کند.او سعی می کند به "مارین" کمک کند تا مشکلاتش رفع شود اما...
«هالى» ( هپبرن ) در آپارتمانى در شرق منهتن با گربه اى كه نامى ندارد زندگى مى كند. روزى نويسنده اى به نام «پل» ( پپارد ) كه در همان آپارتمان زندگى مى كند و مورد حمايت مالى زنى مسنتر ( نيل ) قرار دارد، وارد زندگى «هالى» مى شود...