رزی پرز (انگلیسی: Rosie Perez؛ زاده ۶ سپتامبر ۱۹۶۴(1964-09-06)) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۸۹ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به بیترس، کار درست را بکن، ذات آدمی ، ممکن است برای تو اتفاق بیفتد و پایناپل اکسپرس اشاره کرد.
۲ تا دوست قدیمی با هم میخوان توی مراسم خاکسپاری یکی از دوستاشون شرکت کنن . بعد که میرن میفهمن ماجرای مرگ اون از چند و چون های خیلی زیادی داره و ماجراهای عجیبی براشون پیش میاد …
فیلم داستان ایوا و دختر عموی نابینای او سوفیا است. آن دو از دوران کودکی جدانشدنی بوده و ایوا با دلسوزی به سوفیا کمک کرده تا سالهای نوجوانی خود را پشت سر بگذارد...
«دیل دنتون» (ست رجن) مصرف کننده مواد مخدر برای شام باید به خانه نامزدش برود و شام را با خانواده او بخورد اما قبل از این او باید احضاریه را تحویل دهد که در هنگام تحویل شاهد قتل میباشد. او فرار میکند اما قاتل او را می بیند و ...
زنی عاشق مردی است که او عاشق زن دیگری است.هر سه آنها برنامه هایی برای مردی که در طبیعت وحشی بزرگ شده است دارند و...
داستان درباره دو کلاهبردار است که نقشه ورود به شهر افسانه ای "الدورادو" را به دست می آورند.نقشه آنها به خوبی پیش نمی رود و پس از چند بدشانسی در دریا گم می شوند.اما در نهایت وارد ساحل "الدورادو" می شوند و...
گریس که تهیه کننده برنامه های تلویزیونی هست ازدواج کرده او میخواهد با وجود مشکلات همسر و مادر خوبی باشد...
یک زن جنایتکار روانزا یک زوج نوجوان تصادفی را ربوده است. این زن اسیر مردانه را تجاوز می کند و به او اجازه می دهد که عاشقش را که توسط مرد تجاوز شده است تماشا کند. سپس آنها قصد دارند تا این زوج را قربانی کنند....
"چارلی" و "موریل" زندگی ساده ای دارند تا اینکه برنده 4میلیون دلار می شوند.اما قبل از برنده شدن این جایزه "چارلی" به پیشخدمت یک رستوران قول داده که اگر برنده شود نصف پول را به او می دهد.اما "موریل" نمی تواند پول را قسمت کند و همه آن را برای خود می خواهد...
پس از یک فاجعه هوایی،"مکس کلین" یکی از بازماندگان دچار تغییر شخصیتی می شود.او که دیگر نمی تواند با زندگی سابق خود و همسرش "لائورا" ارتباط برقرار کند،نوعی احساس شکست ناپذیری و خدا بودن پیدا می کند.وقتی روانشناسش از کمک به او بازمی ماند او را برای...
"کارولاین" شانس زیادی در عشق نداشته.دوست پسرهایش او را ترک کرده یا خیانت می کنند.اما او در محل کارش با مردی خجالتی و درونگرا به نام "آدام" برخورد می کند.هنگام ترک محل کار دو مرد به او حمله می کنند و "آدام" به کمکش می آید.آن دو عاشق هم می شوند و...