رومی اشنایدر (به آلمانی: Romy Schneider) (۲۳ سپتامبر ۱۹۳۸ - ۲۹ مه ۱۹۸۲) بازیگر آلمانی زاده اتریش است. او همچنین دارای تابعیت فرانسوی بود.
اشنایدر با نام رزماری مگدالین الباخ در دوران نازی در وین به دنیا آمد. شش ماه بعد از الحاق اتریش به آلمان، در یک خانواده بازیگر که شامل مادر بزرگ پدریش رزا الباخ رتی، پدر اتریشی او ولف الباخ رتی و مادر آلمانی او ماگدا اشنایدر بود. بعد از طلاق والدینش در ۱۹۴۵، مگدا مسئولیت رومی و برادرش ولفی را برعهده گرفت. زندگی حرفهای او توسط مادر و ناپدریش کنترل میشد که یک رستوراندار برجسته بود که اشنایدر اشاره به علاقه ناسالم او به خود میکند.
شاهکار ناتمام "هنری-جورج کلوزو"، (L'Enfer) محصول سال ۱۹۶۴، در این فیلم که بخشی از آن درام و بخشی مستند است، بازسازی شده است و...
یک بازرس پلیس، که به دادستانی به جرم قتل دو کودک مظنون است، او را برای بازجویی که ساعتها به طول می انجامد دستگیر می کند و
"رودی" یک دوربین در مغزش کار گذاشته است. او توسط یک تهیه کننده تلویزیونی استخدام می شود تا یک مستند درباره بیماری لاعلاج Katherine Mortenhoe بسازد. سپس تکه فیلم هایش در قالب یک سریال به نام "Death Watch" از تلویزیون پخش می شود...
وقتی پدرش به قتل می رسد،وارث او تبدیل به هدف بعدی قاتلی ناشناس قرار می گیرد که در جستجوی اوست و...
مانتابن سال 1944، " جولین دندی " زیر عمل جراحی در یک بیمارستان محلی است. و مردم " مانتابن " از ورود ارتش آلمان ترسیدهاند. او از دوستش " فرانسوا " میخواهد که زن و دخترش را با ماشین فراری دهد...
"جولی ورمسر" و معشوقش "جف مارلی"،قصد دارند همسر ثروتمند و ناتوانش "لوئیس" را به قتل برسانند.او همسرش را مورد ضرب و شتم قرار داده و باقی کار را به عهده "جف" می گذارد.اما او تبدیل به متهم اصلی شده و...
Servais Mont، یک عکاس، با نادین Chevalier ملاقات می کند که پولش را با فیلم های ارزان قیمت نرم می کند. تلاش برای کمک به او، او پول را از کوسه های وام به دست می دهد تا برای تامین مالی ...
دو نفر، یک ژولین ماروایر فرانسوی و یک زن یهودی آلمانی (آنا کوپفر) هنگام فرار از ارتش آلمان که وارد فرانسه شده بودند، در قطار با هم آشنا شدند.
"لئون تروتسکی" مجبور می شود در سال 1940 از شوروی به مکزیک برود.او هنوز مشغول سیاست و ترویج سوسیالیسم در جهان است."استالین" آدمکشی به نام "فرانک جکسون" را به دنبال او می فرستد.او با یک کمونیست دوست شده و به خانه "تورتسکی" دعوت می شود...
"رزالی" پس از طلاق وقتش را بین خانه مادر خود، برادر و خواهرها، دختر کوچک و "سزار" تقسیم می کند. "سزار" مردی دوست داشتنی است که عاشق اوست. با ورود هنرمندی به نام "دیوید" او پیش از ازدواج عاشقش می شود و...