چالز دنیس بوچینسکی معروف به چارلز برانسون (۳ نوامر ۱۹۲۱ - ۳۰ اوت ۲۰۰۳) بازیگر سینما و تلویزیون آمریکایی بوده است.
از فیلمهایی که وی در آنها به ایفای نقش پرداخته میتوان به این موارد اشاره نمود: روزی روزگاری در غرب، هفت دلاور، گروه کثیف، فرار بزرگ، سوار بر باران، مکانیک و رویای مرگ اشاره نمود. عمده نقشهای وی شامل بازی در نقشهای پلیسی، وسترن و پارتیزان میشود. وی در طول دوران فعالیت، همکاری زیادی با کارگردانانی چون مایکل وینر و جی. لی تامپسون داشته.
یک نویسنده رمانهای بزرگسالان با دختری شانزده ساله دوست شده و عاشقش می شود.اما وقتی آن دو ازدواج کرده و به آمریکا نقل مکان می کنند مشکلات آغاز می شود...
یک آدمکش توسط دوست دخترش فریب خورده و به سختی از مرگ می گریزد. سپس او تصمیم می گیرد از آن زن و رئیسش انتقام سختی بگیرد و...
یک دلال بی رحم مواد مخدر پس از ربوده شدن همسرش توسط یکی از قاچاقچیان بزرگ مواد مخدر تصمیم به گرفتن انتقام سختی از او می کند و...
دو سرباز سابق ارتش آمریکا،"آدام" و "جانی" به گروهی از مزدوارن ترکیه ای در سال 1922 که توسط "عثمان بی" برای اسکورت سه دخترش و محموله طلا همراه آنها،استخدام شده اند می پیوندند...
زنی زیبا و جوان در جنوب فرانسه توسط مهاجمی مرموز تعقیب شده و مورد تجاوز قرار می گیرد.او به مهاجم شلیک کرده و جسدش را به دریا می اندازد.پس از مدتی یک بازرس آمریکایی پیدا شده و به نظر می رسد همه چیز را در مورد کاری که او انجام داده می داند...
داستانی حماسی در مورد یک غریبه ی مرموز با ساز دهنی است که به جمع نیروهایی که برای حمایت از یک بیوه ی زیبای بدنام که جانش توسط یک قاتل بی رحم که در راه آهن کار می کند به خطر افتاده است، می پیوندد ...
"لئون آلستری" قانون شکنی است که توسط پدر "جان" پناه داده شده و به روستای سن سباستین می روند.روستا تبدیل به ویرانه شده و مردم آن برای دوری از هندیهایی که به آنها حمله کرده در تپه ها پناه گرفته اند.وقتی پدر "جان" کشته می شود مردم روستا تصور می کنند "لئون"...
«دينو باران» (دلون)، دکتر ارتش، پس از جنگ الجزاير به مارسي مي آيد و ناخواسته در جريان يک سرقت با لژيونر سابق، «فرانتس پراپ» (برانسن)، هم راه مي شود...
جنگ جهاني دوم، سال ۱۹۴۴. «سرگرد رايسمن» (ماروين)، افسر امريکايي مستقر در انگلستان، مأموريت مي گيرد که با استفاده از دوازده سرباز محکوم (به دليل قتل، تجاوز يا دزدي)، قصري در فرانسه ي اشغال شده (محل گرد آمدن تعدادي از امراي ارتش آلمان) را منفجر کند.
"اوون لیگیت" یکی از مقامات راه آهن به شهری در میسیسیپی می رود تا بخشی از خطوط راه آهن آن را تعطیل کند.او ناگهان عشق را در جذابترین زن شهر "آلوا استار" پیدا می کند.آنها تلاش می کنند از دست مادر "آلوا" و انتقام مردم شهر فرار کنند...