حَوّا (در عبری: חַוָּה به معنی زنده یا زندگی) بر پایه اساطیر سامی نخستین زن و دومین انسان آفریده شده توسط خداوند میباشد. آدم همسر او است.
در روایات تورات و تلمود خدا وی را از دنده آدم آفرید. بر اساس عهد عتیق؛ چون حوا نخست از میوه درخت معرفت نیک و بد خورد، بین نسل او و مار (ابلیس) دشمنی ابدی به وجود آمد، دچار درد زایمان گردید و شوهرش بر وی تسلط ابدی یافت. در ادیان ابراهیمی حوا و آدم فرزندانی به نامهای هابیل، قابیل، اقلیما، لوذا، شیث، یافث و … داشتند.
ادی مردی بسیار موفق است ، او ثروت بسیار و خانواده دوست داشتنی را دارا است اما یک تصادف رانندگی زندگی او را متحول میکند...
"گلوریا" زنی جوان است که در دوران رکود اقتصادی زندگی می کند.او در زندگی اش احساس ناامیدی کرده و در گذشته چندین بار مورد خیانت قرار گرفته.پس از اقدام به خودکشی،او متوجه یک مجله سینمایی شده و راهی هالیوود می شود تا تبدیل به یک بازیگر شود."رابرت" شهروند...
در جنگ جهانی دوم ، یک فرمانده در سوگ مرگ رفیق خود سوگواری می کند و یک مأموریت بمب گذاری علیه یک مرکز آزمایش موشک V-2 نازی در فرانسه دریافت می کند.
"سام" یک فرد با استعداد است که بدنبال کار می گردد, زمانی که با "لورا" که به تازگی شوهر خود را از دست داده آشنا می شود یک موقعیت خوب برای پیشرفت را در مقابل خود می بیند ...
"اورفمای" جوان از کانزاس کاراگاه خصوصی به نام "فیلیپ مارلو" را استخدام می کند تا برادرش را پیدا کند."فیلیپ" عکسهایی که برای اخاذی از ستاره تلویزیون "والد" گرفته شده بود را پیدا می کند و...
داستان فیلم در مورد پادشاه زنان می باشد و….
فوریه سال ۱۹۴۵. در جریان عقبنشینی ارتش آلمان از راین، "سرگرد پل کروگر" (وان) دستور مییابد تا پل لودنورف روی رماگن را که تنها پل روی رودخانه است، ویران کند. "کروگر" در این کار تأخیر میکند تا بلکه بتواند لشکر پانزدهم آلمان را که آن سوی راین به تله...
یک مهندس صنعت نفت بریتانیایی موظف می شود تا در شمال آفریقا با ارتش بریتانیا کار کند و درگاه سوخت ها دریافتی را مدیریت کند. به همین سبب لقب کاپیتان در ارتش بریتانیا به او داده می شود و...
داستان در مورد یک تفنگدار حرفه ای می باشد که لقب "قاتل" دارد و پس از 18 سال از زندان آزاد شده و دیگر مثله سابق آدم شروری نیست. او به غرب وحشی می رود تا بدهی های پرداخت شده اش را صاف کند. اما انگار با این اوضاع نابسامان شهر نمیشود ساکت ماند و ...
دو بی خانمان در سفری از فرانسه به اسپانیا می روند.در بین راه آنها برای غذا التماس می کنند و با تعصبات مسیحی عجیبی روبرو می شوند...