لیام، یک آتش نشان، و امی، یک معلم لحاف، با هم متحد می شوند تا یک لحاف کریسمس برای عروسی خواهر لیام درست کنند. همانطور که آنها احساسات خود را نسبت به یکدیگر هدایت می کنند، باید تصمیم بگیرند که در فصل تعطیلات چه چیزی واقعاً مهم است.
پس از عزیمت "روب سوفر"،یک فرشته مرگ دیگر به نام "کمرون کین" جای او را می گیرد.او تاجری است که هیچ اهمیتی به مردگان جدید نمی دهد. اما پس از ارتباط "جرج" و "رجی" همه چیز به هم می ریزد...
زنی عزادار از سطح بالای اجتماعی تصمیم می گیرد برای فرار از مشکلاتش و تبدیل شدن به چهره ای راهنما بین زنان زندانی،از زندان میلبانک دیدار کند.در بین تمام روابطش در زندان،او تحت تاثیر "سلینا" قرار می گیرد...