پس از مرگ دخترش، جولیا لوفیتنگ، یک زن خانه دار ثروتمند، به لندن حرکت می کند تا زندگی خود را دوباره آغاز کند. همه به نظر می رسد به خوبی تا زمانی که او از دست دادن فرزند خود و ارواح فرزندان دیگر خالی از سکنه است.
خانم بوبوی، نام مستعار "بول"، همسر پر جنب و جوش ستیزه جویان چهره سر توماس بوببی، نگاه شهوت انگیز به روستایی جذاب و هوشمند جوزف اندروز، یک دانش آموز لاتین و پروتئین ...
"جان" می داند که به عنوان یک آهنگر نمی تواند "لینت" دختر کنت "یئونیل" را بدست آورد.او تصمیم می گیرد خود را به عنوان یک شوالیه نجیب زاده معرفی کند.به همین دلیل لباس رزم به تن کرده و به عنوان "شوالیه سیاه" برای "شاه آرتور" به جنگ می رود...