علی بن ابیطالب (به عربی: علیّ بن أبی طالب؛ زادهٔ ۱۳ رجب ۳۰ عامالفیل برابر با ۲۳ قبل از هجرت – درگذشتهٔ ۲۱ رمضان ۴۰ قمری) امام اول تمامی شاخههای مذهب شیعه، خلیفهٔ چهارم از خلفای راشدین اهل سنت، و پسرعمو و داماد محمد، پیامبر اسلام، است. او فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد، همسر فاطمهٔ زهرا، و پدر حسن، حسین، و زینب است. وی از سال ۳۵ تا ۴۰ هجری، کمتر از پنج سال، بهعنوان خلیفه بر خلافت اسلامی جز شام حکومت کرد. او در میان طیف وسیعی از مسلمانان از جایگاه برجستهای برخوردار است.
"راجا" تازه کاری در لیگ ورزشی است که بلیطهای قطار را در بازار سیاه می فروشد.او که از کار خود خسته شده در جستجوی کاری جدید برای بدست آوردن سریع پول است.روزی او به همراه دوستش "غفور" و یک بازرس پلیس دو و نیم میلیون را از خزانه راه آهن سرقت می کند و...
کفشهای "زهره" گم شده اند و برادر بزرگترش "علی" آنها را گم کرده است.خانواده آنها وضعیت مالی خوبی ندارند و نمی توانند برای "زهره" کفشهای جدید بخرند.تا اینکه "علی" تصمیم می گیرد کفشهای خود را به طور مشترک استفاده کنند...
داستان فیلم در مورد جوانی به نام tolla که با خودش قراری می گذارد که ذهن و دیدگاهش را تغییر دهد و ...........
یک کارآگاه بازنشسته به میدان مبارزه بازمی گردد تا یک استاد هنرهای رزمی با انگشتی فولادین را که قهرمانان همه رشته های ورزشی را به قتل می رساند را متوقف سازد...
"روزنا" بر اثر بیماری قلبی رو به مرگ می باشد و تنها آرزویی که دارد این است که در کنار دخترش خاک شود، آن هم در قبرستانی که کاملاً پر شده. قبرستان هم قابل گسترش نمی باشد، زیرا کسی که صاحب زمین جنب قبرستان هست قصد فروش ندارد....
دو زن وقتی برای گردهمایی دوران دبیرستان با یکدیگر ملاقات کرده و درباره زندگی خود به هم دروغ می گویند،به دردسر می افتند و...
جسد یک خدمتکار زن در کاخ سفید پیدا می شود. کارآگاه دایره جنایی «هارلان رگیس» احضار می شود تا در مورد این پرونده تحقیق کند...
"مارتین بلز" دانشجوی وکالت شغلی به عنوان نگهبان شب یک سردخانه به دست می گیرد."مارتین" متوجه سرنخهایی می شود که او را به عنوان مظنون قتلهایی سریالی معرفی می کند و...
"مایک مکس" یه تولید کننده در هالیوود است که به لطف فیلمهای اکشن بی رحمانه و خونی، قدرتمند و ثروتمند می شود. همسرش "پیج"، که "مایک" او را نادیده گرفته است، در نزدیکی جدایی از وی می باشد. از قضا "مایک" توسط دو راهزن ربوده می شود، اما فرار می کند و در...
"جک کوئین" مامور ضد تروریستی هدف خود "استاورس" را در آخرین ماموریت خود گم می کند.او به "کلونی" گروهی از آدمکشانی که همه تصور می کنند مرده اند فرستاده می شود.او از آنجا فرار کرده و به کمک "یاز" یک دلال اسلحه به دنبال آخرین ماموریت خود می رود...