برتون استیون «برت» لنکستر (به انگلیسی: Burt Lancaster) (زاده ۲ نوامبر ۱۹۱۳ - درگذشته ۲۰ اکتبر ۱۹۹۴) بازیگر و تهیهکنندهٔ معروف آمریکایی که در دهههای ۱۹۴۰، ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ (میلادی) از بهترین بازیگران هالیوود بوده است. وی یکی از ستارگان ژانر وسترن در سینمای آمریکا بود
"مل بیکرزفلد" مدیر سخت کوش فرودگاه بین المللی لینکن است که تلاش می کند فرودگاهش را با وجود طوفانی سهمگین و همسری عصبانی باز نگه دارد.اما برادر همسر عصبانی او برنامه های دیگری دارد و...
در پایان جنگ جهانی دوم،گروهان کوچکی از سربازان آمریکایی قلعه ای باستانی را تصرف می کنند.فرمانده آنها با کنتس قلعه رابطه مخفیانه برقرار می کند.یکی از هنر دوستان تلاش می کند از قلعه و اشیا آن محافظت کند اما...
در نعطیلات چهارم جولای، چهار چتر باز برای اجرای برنامه ای به شهر کوچکی در تگزاس می روند. آنها مهمان الیزابت عمه کوچکترین عضو خود هستند. شبی عشقی نفرین شده بین الیزابت و رتیگ شکل می گیرد و...
ندی مریل بیشتر تابستان را از خانه دور بوده است.او در استخر یکی از دوستانش پیدایش می شود.در حالیکه آنها با هم صحبت می کنند شخصی متوجه می شوند که استخرها تمام دره را در برگرفته اند.او تصمیم می گیرد در همه استخرها شنا کرده و دره را طی کند.با توقف او در...
"جو" شکارچی که مجبور می شود پوستهای گرانبهای خود را با یک برده معامله کرده،تصمیم می گیرد پوستهای خود را از سرخپوستان پس بگیرد و...
"جی گرنت" میلیونر تگزاسی یه مرد را به قطار شخصی اش دعوت می کند تا به آنها یک پیشنهاد کاری بدهد:همسرش را که توسط گروهی مکزیکی ربوده شده نجات دهند."ریکو" رهبر گروه به "گرنت" پیشنهاد می دهد اگر یک متخصص مواد منفجره به گروه اضافه شود شرایط بهتر می شود.آنها...
واگن قطاری با محموله عظیم نوشیدنی برای کارگران معدن رهسپار است.هرج و مرجی توسط گروهی که به منع مشروبات الکلی اعتقاد دارند به پا میشود و در این میان سواره نظام ایالات متحده،معدنچی ها و سرخپوستان محلی هر کدام میخواهد کنترل محموله عظیم را در اختیار...
در سال 1944،یک کلنل آلمانی قطاری را با گنجینه های فرانسوی پر کرده و به آلمان می فرستد.نیروهای مقاومت باید بدون صدمه زدن به محموله قطار را متوقف کنند...
پس از پشتیبانی رئیس جمهور آمریکا از معاهده خلع سلاح هسته ای،ارتش از ترس حمله مخفیانه شوروی سابق تصمیم می گیرد رئیس جمهور را برکنار کند و...
در پى حمله ى «گاریبالدى» به سیسیل، شاهزاده ى سالینا، «دون فابریتسیو» (لنکستر)، می پذیرد که برادرزاده ى محبوبش «تانکردى» (دلون) به ارتش «گاریبالدى» بپیوندد. در سفر هر ساله ى شاهزاده و خانوادهاش به ییلاق، «تانکردى» هم به آنان میپیوندد و...