گیل بیلاز بازیگر سینما و تلویزیون اهل کشور کانادا است. وی در تاریخ ۲۸ ژوئن ۱۹۶۷ در شهر ونکوور کانادا متولد شد.
زندگی شخصی: این بازیگر در سال ۱۹۹۴ ازدواج کرده و دارای دو فرزند میباشد.
سینما:
سریال:
وقتی هنرپیشه معروف، هنری بیکر پس از 25 سال از زندان آزاد می شود، دوستان و دشمنان قدیمی منتظر او هستند....
داستان فیلم اداره این شهر: بعد از فارغالتحصیلی , برام شغل رویایی خود را در یک روزنامه محلی به دست آورد . در ذهنش او ( Woodward ) بعدی است ( اما احتمالا بیشتر از a است ) . یک سال بعد , او میفهمد که شاید کار روزنامه دیگر چیزی نیست که او در فیلم دیده باشد . او...
به نظر می رسد زکری کرانستون که تازه از مدرسه خارج شده است ، از همه ابزارهای لازم برای موفقیت در دنیای مالی برخوردار است. و خود را با ایده جدید و چشمگیر فریب می دهد که شاید چندان قانونی نباشد.
در فیلم داستان های ترسناک برای گفتن در تاریکی Scary Stories To Tell In The Dark 2019 سایه خانواده Bellows نسل هاست در شهر کوچک Mill Valley بزرگ جلوه می کند. در یک عمارت سارا بیلوز جوان زندگی پر شکنجه و اسرار وحشتناک خود را به یک سری داستان های ترسناک تبدیل می کند. این...
یک مادر با غم و اندوه برای اینکه پسرش میخواهد به جنگ می رود ، سر و کار دارد.
داستان فیلم درباره زنی به نام کتی است که پس از اینکه به لس آنجلس نقل مکان می کند مجبور می شود در آپارتمانش تنها بماند و این شروع اتفاقات عجیب و غریب است...
کسی از بیست و پنج میلیون دلار و هواپیمای فرار به مقصد مکزیک خبر دارد. کسی خلبان آن را کشته است. در حالی که وفاداری به شک بدل شده و دوستان دشمن میشوند، چهار مجرم تلاش میکنند کسی که آنها را لو داده پیدا کرده و از گذشتهشان فرار کنند، البته اگر...
داستان در مورد دو پسر نوجوان به نامهای "لوکاس" و "فیلیپ" است که به شاهدین قتلهای سه گانه در وسط یک ماجرای عاشقانه تبدیل می شوند. سپس در حالی که می خواهند رابطه شان را به عنوان یک راز نگه دارند، باید چیزی که دیدند را از بقیه مخفی کنند از جمله مادر...
دو خواهر، ال و جوی، که در آستانهی بزرگسالی می باشند، آخر هفتهی قبل از تور موسیقی جدیدشان را با ملاقات کردن دوستان و آماده شدن برای یک مهمانی بزرگ، میگذرانند. از آنجایی که آنها میزبانان این مهمانی هستند، خیلی استرس دارند که مبادا مهمانی خراب...
یک نوجوان آشفته قربانی یک شیاد اینترنتی می شود. او ضربهی سهمگینی از این مسئله خورده و تا مرز جنون پیش می رود. پدر و مادرش هرچند راضی نیستند، اما مجبورند او را به یک مرکز درمانی وسط بیابان بفرستند...