شب سال نو. ایزومی مادرش یوریکو را سرگردان در یک پارک در سرمای یخبندان می یابد. با تشخیص زوال عقل، ذهن مادر به سرعت در حال فراموشی اتفاقات است. با این حال، برای پسرش، خاطرات مادری که او را به تنهایی بزرگ کرده، مانند روز زنده است.