"لم" به شیکاگو می رود تا گندمی که خانواده اش در مزرعه شان کاشته اند رابفروش برساند.او با پیشخدمتی به نام "کیتی" آشنا می شود.آنها عاشق هم شده وازدواج می کنند."کیتی" توسط مادر "لم" و خواهرش پذیرفته می شود اما پدرشاو را رد می کند زیرا معتقد است او به خاطر...