ارلاند یوسفسن (سوئدی: Erland Josephson؛ ۱۵ ژوئن ۱۹۲۳(1923-06-15) – ۲۵ فوریه ۲۰۱۲(2012-02-25)) یک هنرپیشه، پدیدآور، و کارگردان اهل سوئد بود. وی بین سالهای ۱۹۴۶ تا ۲۰۰۶ میلادی فعالیت میکرد.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به فانی و الکساندر، چهره، قربانی، سونات پاییزی، چهرهبهچهره، نگاه خیره اولیس، پس از تمرین، فریادها و نجواها، صحنههایی از یک ازدواج، فلوت جادویی، سبکی تحملناپذیر هستی، نوستالژی، ساراباند اشاره کرد. او بیشتر به دلیل بازی در فیلمهای اینگمار برگمان و آندری تارکوفسکی شناخته میشود.
جزيره ي يوتلند. «الکساندر» (يوزفسون)، استاد دانشگاه، پس از شنيدن خبر يک بحران عظيم هسته اي نذر مي کند که در صورت بازگشت دنيا به وضع عادي، هر چه را که دارد واگذار کند.
"هنریک ولگر" کارگردان آرام و متفکر تئاتر معمولا پس از تمرینات در سالن می ماند تا فکر کرده و طرح نمایش را آماده کند.یک روز "آنا" در جستجوی یک دستبند باز می گردد.او درباره نفرتش از مادر خود که از دنیا رفته می گوید،بازیگری الکلی که عشق و ستاره "ولگر" بوده...
شاعر روسی آندری گورچاکوف با همراهی راهنما و مترجمی به نام اگنیا،به سرتاسر ایتالیا برای تحقیق درباره زندگی آهنگساز روسی قرن هجدهم سفر می کند...
یک زن خانه دار پولدار ولی کسل و بیحوصله که در آستانه جنون قرار دارد، خود را از قید و بند زندگی روزمره رها ساخته و با یک مهاجر یوگسلاوی تبار جوان و پر انرژی که عاشق زندگی به سبک "بوهمیایی" است، روی هم میریزد...
دکتر "جنی ایساکسون" روانپزشکی است که با یک روانپزشک دیگر ازدواج کرده.آنها هر دو در کار خود موفق هستند اما به آرامی او دچار مشکلات روانی می شود."جنی" توسط تصاویر و احساساتی از گذشته خود مورد تهاجم قرار می گیرد و در نهایت از کار می افتد...
"آندرس" با پایان یافتن ازدواجش و انزوای احساسی اش،با زوجی که دچار مشکلات روحی و روانی هستند آشنا می شود.در این حین او با "آنا" که در غم از دست دادن همسر و پسرش قرار دارد آشنا می شود.آن دو عاشق هم می شوند اما...
یک بازیگر که به همراه همسر باردار برای سپری کردن تعطیلات به جزیره ای دورافتاده در اسکاندیناوی رفته اند با خواسته های سرکوب شده خود مواجه می شود...
"اوا"، "اینگرید" و "بیبی" سه مادری هستند که در یک زایشگاه بستری شده اند.در طول یک دوره چند روزه آنها داستان زندگی خود را برای یکدیگر تعریف کرده و تصمیم می گیرند نوزاد خود را نگه دارند یا سرپرستی آنرا به دیگران واگذار کنند...
دو نوازنده ویولون که در یک ارکستر مشغول بکار هستند عاشق هم شده و ازدواج می کنند.اما مدت کوتاهی نمی گذرد که به مشکل برخورد می کنند و...
"مگی" پس از جا ماندن از قطار با "دیوید" آشنا شده و شب را به همراه او می گذراند.آنها که پولی ندارند وارد یک کلبه تابستانی می شوند.مالک کلبه پیشنهاد اجاره به آنها را می دهد اما انگیزه دیگری دارد.در زندگی مشترک آنها باید با گذشته خود روبرو شده و با همسایه...