میچل رایان (انگلیسی: Mitchell Ryan؛ زادهٔ ۱۱ ژانویهٔ ۱۹۳۴(1934-01-11)) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۵۸ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به دروغگوی دروغگو، اسلحه مرگبار، دارما و گرگ اشاره کرد.
"مارتین بلنک" یک آدمکش حرفه ای است.او برای ماموریتی به حومه یک شهر کوچک در دیترویت فرستاده می شود.جائی که بر حسب اتفاق جشن تجدید دیدار ده سالگی دبیرستانش نیز در آنجا برگذار می شود...
دارما و گِرِگ(به انگلیسی: Dharma & Greg) کمدی موقعیت آمریکاییای است که توسط کمپانیهایی که مهمترین آنها چاک لور است برای شبکهٔ abc تهیه شده بود که اولین اپیزود آن در ۲۴ سپتامبر سال ۱۹۹۷ بر روی آنتن رفت و تا ۳۰ آوریل سال ۲۰۰۲ نیز پخشش ادامه داشت که در آن...
«فرانکی مک گویر» (برد پیت) یکی از مخوف ترین تروریست های ایرلندی است که به آمریکا آمده تا اسلحه خریداری کند. او در این مدت در خانه «تام اومئارا» (هریسون فورد) زندگی می کند، که یک افسر پلیس است و هیچ چیز درباره هویت واقعی مهمانش نمی داند.
َشش سال قبل "مایکل میر"شهر "هادونفیلد" را در وحشت فرو برد.بعد از این ماجرا او و خواهر زاده اش "جیمی لوید" ناپدید شدند...
"هنک مارشال" مهندسی سرسخت و کارشناس مسائل هسته ای است که مسئول کمک به تست تسلیحات در آمریکای دهه 1950 می شود.او بنابر دلایلی تبدیل به خاری در چشم ارتش می شود و...
"هارلی" دائم الخمر در صومعه ای کار می کند. CIA از او درخواست می کند تا تیمی را در عراق رهبری کند. ماموریت آنها نجات تیم نجاتی است که برای نجات تیم نجات قبلی که آنها برای نجات گروگان هایی که در عملیات طوفان صحرا گرفتار شده اند، به آنجا اعزام شده بودند ...
مواد مخدر زندگی مردمان یک دهکده را به خطر انداخته و یک پلیس متوجه می شود این مواد مخدر از یکی از پایگاه های هوایی موجود در این روستا پخش می شود و حال او می خواهد جلوی این وضعیت را بگیرد و ...
برادران هاکت (برایان و جو) و دوستشون هلن تلاش میکنن که خط هوایی Cod-based رو اداره کنند اما در این بین کارکنان و رفقای خل و چلشون اونا رو احاطه کردن...
یک بیوه جوان با دخترش در سال 1934 به شهر کوهستانی کارولینای شمالی می رود. او به سرعت با یک زن جوان با یک کودک نامشروع می گیرد. اول باید خودش رو به خودش ثابت کنه ...
"راجر مورتا" پلیس کهنه کاری است که همکار "ریگز" پلیس جوانی می شود.هر دوی آنها یک نقطه مشترک دارند;از کار کردن با همدیگر متنفرند.اما باید یاد بگیرند با هم کنار بیایند تا بتوانند قاچاقچیان مواد مخدر را متوقف کنند...