فیلیپ بوسکو (انگلیسی: Philip Bosco؛ زادهٔ ۲۶ سپتامبر ۱۹۳۰(1930-09-26)) یک هنرپیشه، و بازیگر سینما اهل ایالات متحده آمریکا است.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به دختر شاغل، عروسی بهترین دوست من، خانواده سوج، فرزندان یک خدای کوچکتر، هیشکی احمق نیست و زنی دیگر ، شفت ، فریدم لند اشاره کرد.
«جوليان پاتر» (رابرتس) و «مايکل اونيل» (مالروني) تصميم گرفته اند اگر تا بيست و هشت سالگي مجرد مانده باشند، با هم ازدواج کنند. چيزي به جشن تولد بيست و هشت سالگي شان نمانده که «مايکل» با «جوليان» تماس مي گيرد. «جوليان» ابتدا تصور مي کند که «مايکل» قصد...
الیسا ( دختری پولدار ) و اماندا ( دختری بی سر پرست ) دختران کوچکی هستند که یکسانند , اما کاملا متفاوت..
فرانک جوان و دوستانش ایده ای به سرشان میزند. آنها تصمیم می گیرند به شهر بزرگ بروند و چندتا زن خیابانی استخدام کنند تا با آنها خوش بگذرانند. اما همه چیز به سادگی پیش نمی رود و سرانجام با زنی آشنا می شوند که آنها را به خانه می رساند. آن زن در خانه درختی...
فیلم داستان دو دوست از دانشکده حقوق تا شب انتخابات است.اما وقتی یکی از آنها متوجه خیانت دیگری می شود،رابطه طولانی مدتشان مورد آزمایش سختی قرار می گیرد...
بیماران یک آسایشگاه پس از اینکه مراقبشان مریض شده و در بیمارستان بستری می شود، تصمیم میگیرند برای تماشای مسابقه بیسبال به شهر بروند، اما در میانه راه گم شده و در شهر نیویورک سرگردان می شوند، تا اینکه مجرمانی پیدا می شوند و برایشان دردسر درست می...
"ماریون" زنی است که یادگرفته از خود در برابر احساساتش محافظت کند.او آپارتمانی برای کار بر روی کتاب جدیدش اجاره می کند اما برحسب اتفاقات می تواند صدهای آپارتمان کناری اش که مطب یک روانپزشک است را بشنود.وقتی صدای زنی را می شوند که با دکتر صحبت می کند...
وقتی ایده یک منشی توسط رئیسش سرقت می شود،او فرصتی بدست می آورد تا با تظاهر کردن به اینکه شغل رئیسش را در اختیار دارد آن را پس بگیرد...
سه مرد مجرد مجبور می شوند از نوزادی که توسط یکی از دوست دخترهای آنان رها شده مراقبت کنند و...
یک قاضی اقدام به خودکشی کرده و جسد منشی اش نیز پیدا می شود.یک فرد کر و لال بیخانمان به نام "کارل اندرسون" به جرم قتل دستگیر می شود."کتلین" به عنوان وکیل تسخیری او در دادگاه منصوب می شود.او تصمیم می گیرد قاتل واقعی را پیدا کند و...
«والتر فیلدینگ» و همسرش به دنبال یک خانه ی جدید هستند، اما توانایی مالی بالایی ندارند. طولی نمی کشد که آن ها با یک پیرمرد آشنا می شوند که یک خانه ی بزرگ کاخ مانند را با قیمتی ارزان به آن ها می فروشد. اما بعد از نقل مکان به خانه جدیدشان، این کاخ فرو می...