جَمشید مَشایخی (زاده ۱۳۱۳، تهران) بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون ایران است. وی دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر است.
جمشید مشایخی، دارای تحصیلات ناتمام در رشته تئاتر است. وی سال ۱۳۳۶ به استخدام اداره تازه تأسیس هنرهای دراماتیک درآمد و به عنوان بازیگر کار خود را در برنامه نمایشی کانال سوم غیردولتی آغاز کرد و با ایفای نقش در فیلم کوتاه «جلد مار» هژیر داریوش به همراه فخری خوروش جلوی دوربین رفت. او حتی به خاطر بازی سینمایی اش برای مدتی از کار تأتر اخراج شد. در واقع کار حرفهای خود را از سال ۱۳۴۹ به طور رسمی شروع کرد. بازی جمشید مشایخی در نقش انسانهای بی رحم و همچنین نقشهای تاریخی همچون «شازده احتجاب»، «کمال الملک» و رضا تفنگچی/خوشنویس در سریال «هزار دستان» نشانگر از توانایی بازیگری اوست. با این حال، در کارنامه بازیگری او، نقشهای کم ارزش و گاه بیارزش نیز شاهد هستیم که به گفته خود، پذیرفتن آن نقشها را برای کمک به کارگردانها قبول میکند؛ هرچند که به کارنامه بازیگری اش لطمه وارد شود. او در سال ۱۳۶۳، بابت بازی در دو فیلم گلهای داوودی و کمالالملک، برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر شد. از نمایشهای مهم او بازی در نقش «بزرگ آقا» در نمایش میراث کارِ بهرام بیضایی در تالار ۲۵ شهریور در آذر ماه ۱۳۴۶ بود.
دکتر سپیدبخت شبی موقع رانندگی فرشته ای را زیر می گیرد و دستش با لمس انگشتان فرشته زخمی عمیق برمی دارد. فردا وقتی دکتر به بیمارستان می رود، مسؤول بخش به او می گوید پسربچه ای حافظ قرآن را که بیهوش شده، اشتباهاً به بخش درمانی دکتر (زنان و زایمان) منتقل...
خلاصه داستان : شازده احتجاب (جمشيد مشايخي)، آخرين بازمانده ي خاندان قاجار، به سل موروثي مبتلا است. مراد (حسين كسبيان)، پيشكار سابق شازده، و همسرش هر از گاه نزد شازده مي روند و مراد خبر مرگ افراد خانواده و خويشانش را به او مي دهد. شبي شازده مراد را در...
همه امید زندگی مش حسن به تنها گاوی است که در طویله اش دارد و از وجود آن علاوه بر امرار معاش خانواده خود، افراد روستا را نیز بهرهمند میسازد. همه این مسائل باعث شده است که مش حسن دلبستگی خاصی به این گاو داشته باشد. اما روزی که مش حسن به شهر رفته، گاو...