Janne یک بحران عاطفی دارد و تصمیم می گیرد به تنهایی از طبیعت زیبا لاپلند گذر کند. به طور معمول، همه چیز به راحتی کار نمی کند. Inari می خواهد به زندگی کاری بازگردد و زمانی که دوستش او را به مسابقات فوتبال سالانه سالانه دعوت می کند، فرصتی می بیند.
چندسالی از آخرین ملاقات ما با جانی و ایناری میگذرد. آنها صاحب دختری بنام لومی شده اند که این بار میخواهند به همراه او ماجراجویی جالبی را آغاز کنند...
داستان از زمانی آغاز می شود که گرامپ از پله های زیرزمین سقوط می کند و مچ پایش آسیب می بیند. در نهایت مجبور می شود آخر هفته را در هلسینکی، بخاطر فیزیوتراپی بگذراند. اما او یک زن فراموش کار دارد (بیماری آلزایمر) که باید ازش مراقبت شود...
یک کمدی در مورد "جانی"، مردی اهل لاپلند، یکی شهرهای فنلاند شمالی. او شغل نامناسبی دارد و از زندگی مرفح دور است. "ایناری"، دوست دخترش از دست او خسته شده است. جانی حتی پول خریدن یک تلویزیون را ندارد. حالا دوست دخترش شرطی برای او گذاشته است که اگر عملی...