یک افسر پلیس که در حال بازنشستگی می باشد متوجه میشود که پسر ناخلفش از زندان آزاد شده و منطقه را به وحشت انداخته است. او بعنوان آخرین وظیفه اش میخواهد با متوقف کردن پسرش وضعیت را مساعد کند، اما طولی نمیکشد که شرایط از کنترلش خارج شده و او را مجبور...
داستان از زمانی آغاز می شود که گرامپ از پله های زیرزمین سقوط می کند و مچ پایش آسیب می بیند. در نهایت مجبور می شود آخر هفته را در هلسینکی، بخاطر فیزیوتراپی بگذراند. اما او یک زن فراموش کار دارد (بیماری آلزایمر) که باید ازش مراقبت شود...