ماریو Mario (ژاپنی: マリオ, هپبورن: Mario؟) یک شخصیت داستانی از مجموعه بازیهای ویدئویی سوپر ماریو که توسط طراح بازیهای ویدئویی شرکت نینتندو، شیگرو میاموتو خلق شدهاست. ماریو به عنوان شخصیت اصلی، نماد، سمبل شانسبیار این مجموعه بازی به شمار میرود که از زمان خلقش، در بیش از ۲۰۰ بازی ویدئویی حضور پیدا کرده است. ماریو یک لولهکش ایتالیایی کوتاه قد و چاق است که در سرزمین ساختگی پادشاهی قارچ به ماجراجویی میپردازد، و اغلب به دنبال راهی برای نجات پرنسس پیچ دزدیده شده از دست ضدقهرمان اصلی این سری، باوزر است. او برای اولین بار با نام جامپمن در بازی دانکی کنگ در سال ۱۹۸۱ ظاهر شد. ماریو نامآورترین شخصیت در تاریخ بازیهای ویدئویی است.
آهنگسازی به نام آنتونیو اسکاناگتی امیدوار است یکی از ساخته هایش را به یکی از مهمترین تهیه کنندگان ایتالیایی بفروشد...
"میچل" به خاطر عشق "ژولیت" از کارفرمای خود "آقای بلنگر" سرقت می کند. یک شب که در سلولش به سر می برد، ناگهان از خواب بیدار شده و خود را در روستایی عجیب می بیند که همه ساکنان آن حافظه خود را از دست داده اند و...
"برون آنتونی" با خود فکر می کند بهترین نقشه را برای خلاص شدن از دست پدر منفروش در سر دارد. وقتی او بازیکن تنیس "گای هینس" را در قطاری ملاقات می کند، به این فکر می کند که همدستش را برای اجرای نقشه پیدا کرده است و ...
"فردیناندو اسپوزیتو" تبهکار خرده پایی است که تلاش می کند تا حقه های خود از خانواده خود حمایت کند. او به همراه همکار خود "امیلکار" تظاهر می کند که یک سکه باستانی متعلق به روم را در اختیار دارد و...
"سیدنی استراتون" مخترعی محقر،پارچه ای اختراع می کند که کثیف یا پاره نمی شود.این اختراع به نظر می رسد کمک بزرگی برای بشریت باشد اما تولید کنندگان پوشاک که اینگونه فکر نمی کنند،قصد نابودی او را دارند...
بازمانده اردواگاه کار اجباری "دیکتوریا کولسکا"، به منظور بدست آوردن اجازه سفر به آمریکا هویت یکی از دوستان مرحوم خود را جعل کرده و درگیر قتل و جنایت می شود...
دردسرهای ساختمانی "جیم" و "کانی" اجازه نمی دهد "جیم" بر روی رمان جدید خود کار کند. "روبرتا" از دوستان دوران ارتش "جیمی" وارد داستان می شود و...
فیلم داستان زندگی "انریکو کاروسو" را به تصویر می کشد.او در زادگاهش نپال عاشق "موزتا" بود و بعدها عاشق "دوروتی" دختر یکی از حامیان بزرگ اپرا شد.او از طرف پدران هر دوی آنها غیر قابل قبول بود و...
« كارين » ( برگمن ) پس از جنگ جهانى دوم از كشورش ، ليتوانى ، آواره مىشود و به همسرى مردى ايتاليايى به نام « آنتونيو » ( ويتاله ) در مىآيد تا هويتى تازه دست و پا كند . اما « آنتونيو » ، « كارين » را به زادگاهش ، جزيرهى دورافتادهى استرومبولى مىبرد
توتو اسپوسیتو،Toto Esposito، جوانی عاشق است که سعی دارد معشوقه اش را دزدیده و با او ازدواج کند. توتو اشتباه میکند، و زنی زشت را بنام کارملا میدزدد، کسی که او را دوست دارد و هنگامی که فرار میکند بدنبالش میرود...