وارن اوتس (انگلیسی: Warren Oates؛ ۵ ژوئیهٔ ۱۹۲۸(1928-07-05) – ۳ آوریل ۱۹۸۲(1982-04-03)) هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا بود. وی بین سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۸۲ میلادی فعالیت میکرد.
او بیشتر بهخاطر ایفای نقش در فیلمهایی از سم پکینپا مانند این گروه خشن و سر آلفردو گارسیا را برایم بیاور معروف است.
“فرانک مورفی” مأمور پلیس که خاطرات تلخ جنگ ویتنام همچنان آزارش میدهد، همراه دستیار جدیدش، “لایمنگود” ، عضو گروه گشت شبانه هلیکوپتر پلیس در لس آنجلس است. “مورفی” به “لایمنگود” میگوید که یکی از تفریحات آنان هنگام کار، دید زدن خانه های مردم...
مامور گشت مرزی آمریکا،"چارلی اسمیت" می خواهد کار خوبی برای خود و همسرش انجام دهد.اما وقتی زنی جوان کودک خود را از دست می دهد و ربایندگان قصد فروش او را در بازار سیاه می کنند،"چارلی" تصمیم می گیرد به او کمک کند و در مقابل فسادی که او را در بر گرفته...
دو دوست که از کار خود ناراضی هستند تصمیم می گیرند به ارتش بپیوندند تا کمی خوش بگذرانند...
اهالی عصبانی کالیفرنیا در روزهای پس از "پرل هاربر" برای یورش ژاپنیها آماده می شود...
داستان یک مربی خروسهای جنگی که عشقها و داراییهایش را در تلاش برای بردن یک مسابقه قمار میکند....
ال جفه» (فرناندس)، ثروتمند مکزيکي پس از کشف اين که دخترش «ترسا» (مالدونادو) از ژيگولويي به نام «آلفردو گارسيا» بچه دار است، يک ميليون دلار براي سر «گارسيا» جايزه مي گذارد. «کوييل» (يانگ) و «ساپنسلي» (وبر)، دو جايزه بگير امريکايي به «بني» (اوتس)،...
"تام سایر" و دوست صمیمی ش "هاکلبری فین" یک ماجراجویی لذت بخش بر روی رودخانه می سی سی پی در پی دارند، در طول راه آن ها برای خوشگذرانی وانمود می کنند که دزدانِ دریایی هستند ولی طولی نمی کشد که شاهد یک قتل شده و همه چیز تغییر می کند و ...
بعد از حادثهی تیراندازی در کانزاس سیتی که بعنوان "قتل عام کانزاس سیتی" شناخته میشود و در آن 5مامور افبیای کشته شدند، این اداره که به جان دلینجر بعنوان یکی از مضنونین شک دارد، تصمیم به بازداشت وی میگیرد. ماموران افبیای که در راس آنها "ملوین...
اواخر دهه ي 1950. «هالي» (اسپيسک) و پدرش (اوتس)، پس از مرگ مادر، تکزاس را به مقصد شهري در داکوتاي جنوبي ترک مي کنند. در اين جا «هالي» پانزده ساله با «کيت» بيست و پنج ساله (شين) آشنا مي شود. چندي بعد «هالي» پدرش را مي کشد و هم راه «کيت» به جنگل فرار مي کند...
یک برنامه نویس کامپیوتر تصمیم می گیرد یه دزد شود.وقتی او شروع بکار می کند یک بازرس بیمه مچ او را می گیرد.از طرفی او با زنی ملاقات کرده و با او دست به یکی می کند و...