ریموند مسی (انگلیسی: Raymond Massey؛ زاده ۳۰ اوت ۱۸۹۶(1896-08-30) درگذشته ۲۹ ژوئیه ۱۹۸۳(1983-07-29)) یک هنرپیشه اهل کانادا بود.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به آرسنیک و تور کهنه، یه داستان کانتربوری، چگونه غرب برندهشد، آبه لینکلن در ایلینوی، شرق بهشت، تسخیرشده، عمر خیام اشاره کرد.
یک خبرنگار بیوه ماموری فدرال را استخدام می کند تا در مورد رازهای همسر مرحومش تحقیق کنند اما هدف حمله مهاجمانی ناشناس قرار می گیرند و...
تبهکار کلورادو "مارشال مک کنا" را می ربایند. او تصور می کند "مک کنا" نقشه را دیده است که منتهی به معدنی طلا در کوهستان می شود. اما آنها تنها کسانی نیستند که در جستجوی طلا هستند و...
سرگذشت خانواده ای طی چندین دهه از گسترش غرب در قرن نوزدهم که شامل کشف طلا،جنگ داخلی و ساخت راه آهن می شود...
دره ى پر بركت ساليناس كاليفرنيا ، سال 1917 . « آدم تراسك » ( ماسى ) ، زارع كاهوكار صادق و مذهبى ، دو پسر جوان دوقلو به نامهاى « كال » ( دين ) و « آرون » ( داوالوس ) دارد . اما « كال » ، غمگين و ناراحت ، مدام براى خودش و خانواده مشكل مى سازد .
داستان در مورد افسر سابق نیروهای متفق است که به نام "شوگرفوت" شناخته می شود.او با امید آغاز یک زندگی جدید در آریزونا، با خشم دو تن از بزرگان این منطقه که از زمان جنگ داخلی از او کینه به دل گرفته اند روبرو می شود و...
وقتی شاه "دیوید" حمام کردن "باتشدا" زیبا را از سقف قصر می بیند،وارد رابطه ای مخفیانه می شود که عواقب ناخوشایندی به همراه دارد...
پس از اینکه خانه و خانواده "افسر بلید هالیستر" توسط برادران "مارلو" در جنگ داخلی نابود می شود،او قسم می خورد انتقام گرفته و تبدیل به یک مرد تحت تعقیب می شود.برای تعقیب آنها در تگزاس او مرگ خود را جعل می کند و...
"هاوارد روارک" معماری آرمانگرا به دلیل ناهماهنگی طراحیهایش با تفکر موجود معماری از دانشکده اخراج می شود.او که به نظر کاری نمی تواند پیدا کند در نهایت نزد "هنری کمرون" مشغول بکار می شود.اما پس از چند سال "کمرون" از دنیا رفته و به "روراک" اخطار می کند...
پس از جنگ داخلی آمریکا، ازرا مانو به خانه نزد همسر ناراضی اش کریستی و دختر دوست داشتنی اش لاوینیا باز می گردد. اما آدام خواستگار سابق لاوینیا عاشق مادرش شده و با همدیگر نقشه مسموم کردن ازرا را طراحی می کنند...
زنی پریشان در خیابانهای لس آنجلس در جستجوی مردی به نام "دیوید" است.پس از بیهوش شدن در یک غذاخوری،او به بخش روانی یک بیمارستان برده می شود.فلشبکهایی علاقه شدید او به "دیوید" را که نتیجه اختلال شخصیت مرزی او است و منتهی به یک قتل شده را آشکار می کند...