توماس گومز (انگلیسی: Thomas Gomez؛ ۱۰ ژوئیهٔ ۱۹۰۵(1905-07-10) – ۱۸ ژوئن ۱۹۷۱(1971-06-18)) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا بود.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به به اصطبل بیا، در زیر سیاره میمونها، نیروی اهریمن، شرلوک هولمز و بانگ وحشت، فاتح اشاره کرد.
فضانوردی به نام "برنت" به به فضا فرستاده می شود تا سرپرست گروه تحقیق پیشین را نجات دهد اما سفینه اش در سیاره ای که توسط میمونها اداره می شود سقوط می کند. او قبیله ای از انسانها را که بطور مخفیانه زندگی می کنند کشف کرده و...
"آلما واینمیلر" از دوران کودکی عاشق جوانی زیبا به نام "دکتر جان بوچنان" بود.اما "جان" علاقه زیادی به دختر پر حرارت شهر "رزا زاخاریاس" دارد.انکار علاقه و عشق "آلما" او را به دردسر می اندازد و...
"مایک ریبل" زمانی بندبازی بزرگ بوده اما حادثه ای او را مجبور به کناره گیری کرده است."تینو" به سیرک پیوسته و او را متقاعد می کند تا به او حرکتهای خود را آموزش دهد.در همین حین "لولا" نیز می خواهد وارد این کار شود و...
داستان فیلم درباره ماجراهای اغاز به کار چنگیز خان مغول و عشق او به دختر دشمنش برنای است که برای انتقام او را می رباید ولی عاشقش می شود…
در اصفهان، ایران، یک آرایشگر اشتباه میکند که حلقه زمرد را به عنوان جایزه تحویل شاهزادهای که دور و بر شهرت دارد، میدهد، اما متوجه میشود که شاهزاده خانم فراری گنج واقعی است که در انتظارش است و قول میدهد که او را تا مقصد نهایی همراهی کند.
یک خواننده کلوپهای شبانه، مردی که به بندرهای بسیاری سفر کرده و یک فروشنده بر روی کشتی در سفری از هنگ کنگ به ماکائو با هم آشنا می شوند.خواننده به سرعت توسط یک آمریکایی که بزرگترین کازینوی ماکائو را داره می کند استخدام می شود و...
در سال 1876 دانکن مک دونالد به 300 عضو جدید پلیس کانادا میپیوندد و در انجا به یک ماموریت خطرناک فرساده میشود…
زنی جوان با پدر زورگویش که خود را به عنوان ناپلئون تصور می کند درگیر است. اما وقتی او برای خود زنی جدید پیدا می کند، رابطه شان به مشکل برمی خورد و...
دو راهبه از یک صومعه فرانسوی وارد دهکده ای کوچک می شوند تا بیمارستانی برای کودکان بسازند. آنها از کمک چند شخصیت مختلف برای رسیدن به رویای خود استفاده می کنند...
"فرانک مک کلود"برای گرامی داشتن یاد یکی از دوستانش که در جنگ جهانی دوم شجاعانه جنگید به هتلی در کی لارگو می رود.بیوه دوستش "نورا تمپل" و پدر ویلچیر نشین او "جیمز تمپل" که هتل را مدیریت می کنند به گرمی از او استقبال می کنند.اما وقتی "جانی روکو" گنگستری...