"کتی" با "پیتر" ازدواج کرده است.او به این فکر می کند که اگر با دوست پسر قدیمی خود "تام" بود چه اتفاقاتی می افتاد.ازدواج او را از رسیدن به این خواسته اش منع می کند به همین دلیل از دوستش "امیلی" می خواهد با او ارتباط برقرار کرده و از تجربه اش به او بگوید اما...