مک (سث روگن) و کلی (رُز باین) که فکر می کنند دیگر از دست همسایه های بدذاتشان راحت شده اند، در می یابند که همسایه های جدیدی که به آنجا آمده اند حتی از قبلی ها نیز بدتر می باشند. بنابراین برای سرکوب کردن آنها، از همسایه قبلی خود تدی (زک افرون) کمک بگیرند.
«کلی» ( رز بیرن ) و «مک» ( ست روگن ) زن و شوهری هستند که با نوزادشان در محله ای ساکت و آرام زندگی می کنند و هیچ مشکلی ندارند، تا اینکه برادران «فرت» به همسایگی آن ها می آیند و دردسر برای این دو آغاز می شود...
برای الکساندر کوپر دوازده ساله همه روزها به سختی سپری می شوند. و خانواده اش فکر می کنند او یک احمق است زیرا هیچوقت روز بدی نداشته اند. یک روز پیش از تولد دوازده سالگی، او متوجه می شود همه قصد دارند به تولد پسر دیگری بروند. به همین دلیل در شب تولدش...