الیزابت پرکینز (انگلیسی: Elizabeth Perkins؛ ۱۸ نوامبر ۱۹۶۰(1960-11-18)) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۸۴ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به هاپ، بزرگ اشاره کرد.
وقتی در روز ازدواج خواهر در حالت غیر عادی تصادف می کند،"گوئن کامینگز" دو انتخاب پیش رویش می بیند،زندان یا بازپروری.او بازپروری را انتخاب می کند اما در پذیرفتن برنامه هایی که به او می دهند به شدت مقاومت می کند و نمی خواهد اعتراف کند که به الکل...
زنی که از طرف همسرش مورد آزار و اذیت قرار می گیرد به کالیفرنیا می رود تا نبدیل به یک ستاره سینما شود. از طرفی برادر زاده اش به آلاباما بازگشته و درگیر یک پرونده قتل می شود...
یک بیوه جوان که هنوز هم عزادار مرگ شوهرش می باشد، نسبت به یک نقاش ساختمان حس خوبی پیدا میکند و...
یک پیرمرد خوب و خوش اخلاق ادعا می کند که بابا نوئل واقعی است، اما مردم فکر می کنند او عقلش را از دست داده و باید تحت مراقبت قرار بگیرد. یک وکیل جوان از روی دلسوزی سعی دارد در دادگاه ثابت کند که این پیرمرد واقعا بابا نوئل است...
بدراک، دو ميليون سال پيش از ميلاد. «فرد فلينت استون» (گودمن) در يک معدن سنگ کار مي کند. «فرد» مدير اجرايي معدن مي شود، زندگي مرفهي به هم مي زند و کارگردان را اخراج مي کند. نارضايتي ها بالا مي گيرد و پاي پليس به ميان کشيده مي شود. اما سرانجام معلوم مي...
دن و لوری روزنامهنگارانی هستند که در یک دفتر با هم کار میکنند. در اغلب اوقات با هم مخالف هستند و در طرح سوال با هم اختلاف نظر دارند. سپس یک مدیر تولید تلویزیون به هر کدام، برنامه مخصوصشان را می دهد تا در آن بتوانند آزادانه نظرشان را مطرح کنند و...
"جک مک کی" پزشکی موفق است که در زندگی اش همه چیز دارد تا اینکه مشخص می شود مبتلا به سرطان گلو است.او که اکنون پزشکان،بیمارستانها و پزشکی را از دید یک بیمار می بیند؛متوجه می شود پزشک بودن بسیار بیشتر از جراحی و تجویز دارو است...
هری دابز یک محقق خصوصیِ بی کفایت با خانم دولان، مشتری جدیدش ملاقات میکند. خانم ولان از او می خواهد تا رد دوست پسر مشکوکش را بگیرد. هری متوجه می شود که دوست پسر خانم دولان بجز او معشوقه دیگری نیز دارد اما قبل از بازگو کردن این موضوع، خانم دولان...
یک خانواده لهستانی-یهودی در آغاز قرن جدید به ایالات متحده مهاجرت کرده و تلاش می کنند برای فرزندان خود آینده ای بهتر در سرزمین فرصتها بسازند...
پسر جوانی در مقابل یک ماشین جادویی آرزو می کند که بزرگ شود.صبح روز بعد که از خواب بیدار می شود آرزویش به حقیقت تبدیل شده و در طول شب بزرگ شده است.اما در درون خود هنوز همان پسر 12 ساله است و ....