احسان (یدالله شیراندامی) و امیر (منوچهر وثوق) دو برادرند كه به دلیل بدهكاری هایشان به همراه دوست مشتركشان ماشاالله (سید علی میری) به شمال می روند تا در ویلای او پنهان شوند. آن سه در بین راه با دختر متمولی به نام نازی (هاله) آشنا می شوند كه پس از اطلاع...
راد (سعید راد) كه به رابطه ی خواهرش با مردی بدگمان است آن دو را در آتش می سوزاند، و سوار بر اسب به جنگلی پرت افتاده می گریزد. راد به كلبه ای جنگلی پناه می برد، كه مردی به نام شالكو (محمدعلی كشاورز) با همسرش سمن (فخری خوروش و دخترش (نور) در آن جا زندگی می...
تقی و زری از شهرستان فرار می كنند كه در تهران با هم ازدواج كنند. در تهران اتاقی اجاره می كنند و تقی به دنبال فراهم آوردن مقدمات از خانه خارج می شود. در غیاب تقی، محمود سعی می كند خود را به زری نزدیك كند. زری در درگیری با محمود او را از پنجره به بیرون...
وقتی نصرت پس از چهارسال از زندان آزاد می شود نامزدش لیلا، كه سلیمان او را بی سیرت كرده، به عقد سلیمان در می آید. قوام، دوست قدیمی نصرت، از سفر باز می گردد و با نصرت قرار می گذارد تا او در موقعی كه نصرت شاهدی برای برائت خود دارد سلیمان را بكشد، و در...
خلیل به كمك افرادش تعدادی از كارگران معدن را تشویق می كند كه مانع پیشرفت كارهای معدن و صاحبش مسلم خان شوند. مسلم دو تن از دوستانش، رضا خوش دست و نعمت خوش صدا، را به كمك می طلبد، و آن دو از كارگران خاطی زهرچشم می گیرند. نعمت پنج سال پیش دختر عمه اش را...
مرتضی جیب بری است كه با جوانی شهرستانی به نام بهروز آشنا می شود، كه برای تحصیل به پایتخت آمده است. مرتضی او را به خانه ای می برد كه خود در آنجا با عزیز زندگی می كند، و با كف زنی و سرقت خرج كتاب و دفتر و تحصیل او را فراهم می كند. بهروز در یك آژانس تلفنی...
جوان كارگری برای شكایت از سرپرست كارخانه ای كه در آن كار می كند از اصفهان به تهران آمده و به خانه ی صاحب كارخانه می رود. دختر صاحب كارخانه كه با نامزدش اختلاف پیدا كرده، او را به عنوان نامزد جدید خود معرفی می كند. نامزد قبلی دختر نیز به تلافی این كار...
قلی و خواهرش بتول در روستا زندگی می كنند. بتول بهانه می آورد كه به شهر بروند تا او به عقد یك مرد شهری دربیاید. قلی با خواستگار خواهرش مرافعه می كند و چند روزی در پاسگاه حبس می شود. بتول كه از سوی نامزدش گرگ علی و بستگان او آزار می بیند به تهران می رود و...
سه نفر بزن بهادر لوطی را مضروب می كنند و او در بستر مرگ درباره ی پسرش رضا حرف می زند. رضا در اصفهان در مرغداری كار می كند، و پس از این كه از خبر مرگ پدرش باخبر می شود به خانه ی پدر می رود و عنتری را كه به پدرش تعلق داشته تحویل می گیرد. رضا با دختر فقیری...
مسلم (ایرج قادری) و پدرش ضیاء (جمشید مشایخی) دو قاچاقچی بدنام هستند. ضیاء به مكه می رود و توبه می كند و پسرش رانیز از راه ناصواب منع می كند. مسلم كه با رقاصی به نام كلثوم (شهناز تهرانی) رفت و آمد دارد با سارا (كارمن اسكویی)، دختر یك كشیش (محمود تهرانی)،...