“مامو”، نوازنده پیر و سرشناس کردستان، همراه فرزندانش سفری را برای اجرای کنسرت در عراق پس از صدام آغاز میکند. در این سفر، کاکو مرد میان سالی که خود را ارادتمند مامو میداند، به عنوان راننده و با اتوبوسی که از دوستش قرض گرفتهاست، او را همراهی...
شعبان از شیراز برای كار به تهران می رود، و در استودیو فیلمبرداری با فرشته آشنا می شود. نصرت، كه كارگردان استودیو است، فرشته را به دلیل اجتناب از برهنگی در صحنه های فیلم جواب می كند شعبان و فرشته با هم همراه می شوند. فرشته در كاباره ای آواز می خواند و...
نازی و رضا و فرهاد از كودكی با هم بزرگ شده اند. فرهاد به وكالت مشغول است و رضا روزگار را به بطالت می گذراند. آن دو به نازی علاقه دارند، اما نازی و پدرش سرهنگ به رضا اعتنائی نشان نمی دهند و فرهاد برای خاطر رضا از عشق خود صرف نظر می كند. رضا درس می خواند...
اميد (سعيد راد) قرارداد شيرين (ملوسك) را با صاحب كاباره اي فسخ مي كند و، پس از مراسم ازدواج، او را به ويلايش در شمال مي برد. فروغ (شورانگيز طباطبائي)، همسر سابق اميد، هشت ماه پيش خانه و زندگي اش را ترك كرده است. سايه ي فروغ همچنان بر خانه سنگيني مي كند،...
زهره دختر فقیری است كه با مسعود آشنا می شود؛ اما اشرف، پدر مسعود كه مرد متمولی است، با ازدواج آن دو مخالفت می كند. زهره وانمود می كند كه یتیم است؛ اما جهانگیر فاش می كند كه عصمت، مادر معروفه ی زهره، در قید حیات است. مسعود، به رغم نظر پدرش، با زهره...
«مرتضی» مرد جوانی كه به علت خلافكاری و اشتباه به پنج سال زندان محكوم شده، پس از آزادی به سراغ دختر مورد علاقه اش «مهری» می رود. اما او به ازدواج اجباری مردی به نام «اوستافرج» درآمده است. اوستا فرج در قبال مبلغی پول حاضر است مهری را آزاد كند. در همین...
سال 1290 در منطقه ای كردنشین، كه همه ی اهالی اسلحه ی خود را به قوای دولتی تحویل داده اند. حیدر (رضا بیك ایمانوردی) و برادرش صفدر (عزت الله رمضانی فر) نعل بند هستند. حیدر به دختری به نام بهاره (بنفشه بهاره) علاقه دارد و او را به واسطه ی نائب امینه (غلامرضا...
بهرام سال ها پیش همسرش نسرین را موقع زایمان از دست داده و با دخترش نسرین و مادرش زهرا زندگی می كند. او با دو دوستش جواد و حسین وز با جیب بری زندگی می كنند. آنها با دختری به نام نسرین آشنا و در كارخانه ی پدرش ارباب سهراب خان مشغول كار می شوند. جوان...
نبی (منوچهر طایفه) و نگار (نوش آفرین) به یكدیگر علاقه دارند؛ اما پدر (رضا رخشانی) و نامادری (شهناز) نگار به كمك چند اوباش در راه وصلت آن دو سنگ اندازی می كنند، و به نگار اطلاع می دهند كه نبی در حادثه ای كشته شده است. آنها مصمم هستند كه نگار را به عقد مرد...
عین الله (حسن رضیانی) و خواهرش خورشید (آرزو غفاری) قهوه خانه ای را در روستائی ساحلی اداره می كنند. زنی كولی به نام ریحانه (پوری بنائی) وارد روستا می شود و برای آنها كار می كند. احمد (منوچهر وثوق) و علی (كامی كسروی) برای صیادی به نام جبار (غلامرضا سركوب)...