«كمال» و «جمال» دو برادر دو قلو هستند كاملاً شبیه به هم، اما با دو نوع روحیه و اخلاق متفاوت. «جمال» كه بهیار بیمارستان است پیكر مدهوش پیرمردی را در خیابان مییابد. او پیرمرد را به بیمارستان می رساند و از مرگ نجات میدهد. برادر پیرمرد به همراه...
نّیر، دختر یتیمی است كه عمه ی پیرش عفت از او مراقبت می كند، و از جوانی به نام مرتضی آبستن است . مرتضی جوان آس و پاس و لاابالی است كه بارها از خدمت سربازی متواری شده و بر مدت خدمتش افزوده شده است او بار دیگر از خدمت می گریزد و به زادگاهش بندر انزلی می...
غلام (پرویز فنی زاده)، عبدالله (داود رشیدی) و امیر (مرتضی عقیلی) سه یار قدیمی اند كه با مشكلات مختلفی دست به گریبانند. غلام همسری بلند پرواز به نام قدسی (زرینه) دارد؛ عبدالله كه با پسرش محمد (علی عسگری) زندگی می كند، به یاد همسرش، كه از خانه گریخته...
ذبیح (ایرج قادری) و رضا (بهمن مفید) عهد می بندند كه از كارهای خلاف دوری كنند. رضا به اقدس (نوری كسرائی) علاقه دارد. رضا در حمایت از ذبیح با چند نفر درگیر می شود و به حبس می افتد. اقدس از مشهد به تهران می آید و به دنبال رضا می گردد. او به خانه عمومی توران...
بیتا به پدر بیمارش علاقه دارد، و مادرش به او و شوهر خود بی اعتنا است. سیما، خواهر بیتا، برای او خواستگاری پیدا می كند كه بیتا با خل بازی هایش او را می راند. بیتا به كوروش، روزنامه نگاری جوان، علاقه دارد كه او نیز رفتار غیرعادی بیتا را تاب نمی آورد....
جواد جوان آس و پاسی است كه به دختری به نام بتول علاقه دارد، كه مادرش بیمار است. جواد برای تأمین هزینه درمان و عمل جراحی مادر بتول به قصد دزدی به خانه زنی به نام زیبا می رود و در آنجا متوجه رابطه ی زیبا با مردی به نام خلایق می شود كه رئیس انجمن محل است....
بین خانواده ی طاهر (كامیاب كسروی) و خانواده ی زمان (یدالله شیراندامی) از دیرباز درگیری بوده است. طاهر به منظر (نوش آفرین)، خواهر زمان، علاقه دارد. پدر طاهر به مادر زمان علاقه داشته و درگیری بین دو خانواده از همین جا شروع شده است. زمان و خواهرش با عقیل...
آذر در دانشكده ی جندی شاپور اهواز در رشته ی ادبیات تحصیل می كند. خواهر او پروین از شوهرش جمشید جدا و به كارهای خلاف كشیده شده است . آذر خواهرش را ترك می كند، و با جوان دانشجویی به نام همایون قرار ازدواج می گذارد. وقتی همایون متوجه نسبت خانوادگی آذر و...
دختری به نام نرگس علاقه ی مفروطی به سگش پاپی دارد. میرزا و پسرش مجتبی قصاب با بودن سگ در محله مخالفند. انگشتر و تار مویی از مجتبی در اختیار یكی از جاهل های محل به نام هاشم است كه هرگاه دست به آن می كشد مجتبی تبدیل به پاپی می شود. روزی نرگس پاپی را به...
چنگیز از زندان می گریزد. گروهی تبهكار به رهبری جمشید كه به دنبال او هستند، به خانه برادرش رضا می روند، كه پایش شكسته و روی صندلی چرخ دار است. تبهكاران با گروگان گرفتن رضا، چنگیز را وادار به همكاری می كنند و به همین منظور دختری به نام گیتا به چنگیز...