شحصی که در خواب راه می رود، متنی اسرار آمیز را می خواند که باعث آزاد شدن موجودی شیطـانی می شود. او تلاش می کند خانواده اش را کنار هم نگه دارد چرا که این موجود باستانی، تهدید می کند که همه ی عزیزانش را تسخیر خواهد کرد…