کارلی برای رهبری یک گروه کر کلیسا در کریسمس به شهر کوچکی می رود و اولین فصل تعطیلات خود را بدون مادرش تجربه می کند. او در آنجا با مردی پس از خدمت در ارتش به شهر بازگشته است.
با پیروی از سوزان مک براید و سه دختر خواندهاش، به نظر میرسد که زمان بسیار خوبی برای یک گردهمایی خانوادگی است، اما خواهران هر کدام با چالشهای منحصربهفردی دست و پنجه نرم میکنند که این موقعیت خاص را تهدید میکند.
زندگی همسر آمیش و مادر آنی پس از رفتن شوهرش برای زندگی در میان "آمریکایی های عادی" وارونه می شود ، اما با بازگشت او و به دنبال سرپرستی فرزندشان از هر طریق ، اوضاع وخیم تر می شود...